سرزمین افتاب

سرزمین افتاب

سرزمین افتاب همراه با موضوعات اجتماعی، فرهنگی، سرگرمی و بیوگرافی افراد مشهور همراه با دانلودهای متنوع!!!
سرزمین افتاب

سرزمین افتاب

سرزمین افتاب همراه با موضوعات اجتماعی، فرهنگی، سرگرمی و بیوگرافی افراد مشهور همراه با دانلودهای متنوع!!!

بیو گرافی کامل حمید شبخیز


«حمید شب*خیز» خودش را کارگر این کار (تلویزیون*داری) می*داند و همیشه در جواب مخالفان و دشمنان می*گوید که کارش را با دست خالی آغاز کرده و حالا هم که به اینجا رسیده هنوز کارهای تلویزیون*اش را خودش انجام می*دهد و حتی استودیو را جارو می*زند!
او که کارمند «ایرفرانس» بود در سال ۱۹۸۱ پس از آن که در جریان مجادله ای از یک فرد مذهبی سیلی خورد، تصمیم خود را برای مهاجرت به آمریکا گرفت. شب*خیز در ابتدای حضور در آمریکا به رستوران*داری پرداخت و به گفته خود اولین کسی است که اقدام به ضبط برنامه در آمریکا کرده. او خوشحال است از این که تلویزیونی به راه انداخته که: باب طبع خانواده*هاست و «مردم تنها به خاطر صفا و صمیمیت جاری در تلویزیون»، می*نشینند پای برنامه*هایش و با نداری و کمبود*های تلویزیون و برنامه*ها کنار می*آیند و لذتش را می*برند!
در حقیقت همین شروع و یک جور*هایی قدیمی*بودن اش، افتخاری برای شب*خیز به حساب می*آید؛ و این که با دست خالی به آمریکا آمده و ابتدا یک رادیو داشته و بعد تلویزیونی چند ساعته و برنامه*ها هم نه در استودیو که در گاراژ منزلش و با یک دوربین نه چندان پیشرفته ضبط می*شده و بعد توسط خود شب خیز ادیت. شب*خیز البته این کار را نه در خارج از ایران که وقتی پیش از انقلاب در ایران بوده شروع کرده؛ با سوئیچینگ شو*های تلویزیونی. و حالا هم خب چند شبکه دارد و به قول خودش جوانان زیادی «طرح کاد»شان را پیشش گذرانده* و از او کار یاد گرفته*اند. و همه این*ها سپر حمید شب*خیز است در مقابل حمله*های گاه و بی*گاه رقیبان که شب*خیز از آن*ها به عنوان «تازه وارد*هایی که کارشان را بلد نیستند» یاد می*کند.
چهره و اسم حمیدخان تا قبل از به وجود آمدن شبکه*های ماهواره*ای کاملا ناآشنا بود؛ و تنها آن هایی که خیلی پی گیر بودند با اسم برادرش «فرید شب*خیز» (آهنگساز و برنامه ساز تلویزیون رسمی*ایران) آشنا بودند و همچنین برادر دیگرش «رحیم شب*خیز» که استودیو ضبط صدا دارد. اما در میان آن همه شو*های نوروزی هم که از آن ور آب به اینجا می*رسید، پیش از این که تصاویر تلویزیونش برای ایران پخش بشود، مردم با اسم او در برنامه*های تلویزیونی N.I.T.V (تنها تلویزیون ماهواره*ای موجود آن زمان) آشنا شدند؛ وقتی که «ضیا آتابای» و چند برنامه ساز دیگر به شدت به او حمله می*کردند و از او می*خواستند جلو دوربین لااقل رعایت ادب را بکند و با آن لحن زننده در مورد همکارهای خود صحبت نکند. تصویری که از حمید شب*خیز پیش از رویت چهره*اش برای مخاطبان برنامه*های ماهواره ترسیم شد، کسی بود که برنامه*هایش به فحاشی و خط و نشان کشیدن برای دیگران می*گذرد. تصویری که با آغاز به کار تلویزیون «ایران» (ITN) کاملا تغییر کرد. شب*خیز کسی بود که جلو دوربین می*نشست، همه چیز را – از ساختن برنامه تا حاشیه*ها را- سهل می*گذراند و به قول خودش نان و ماستش را می*خورد!
شب*خیز در مدت کوتاهی تبدیل به شخصیتی شد مورد توجه مخاطبینی که حوصله برنامه*های سیاسی و پُر از جنگ اعصاب شبکه*های دیگر را نداشتند و بیشتر خوش داشتند که بنشینند و با بی*خیالی و ساده انگاری شب*خیز حال کنند. اما چند وقت پیش این سبک و سیاق برایش دردسر ساز شد؛ کمپانی «کلتکس» اعلام کرده بود که تنها شبکه*های مورد تائید این کمپانی حق پخش محصولاتش را دارند. اما شب*خیز که کلاً به این کار*ها کاری ندارد، به پخش موزیک ویدئو*های کمپانی کلتکس ادامه داده و «سوو» شد و به پرداخت نیم میلیون دلار غرامت، محکوم. پس برای به دست آوردن مبلغ غرامت، به برنامه مورد علاقه*اش پرداخت و یک «تله تان» ویژه گذاشت و از هواداران شبکه اش خواست که با کمک*های خودشان از زمین خوردن تلویزیون او جلوگیری کنند.
این مبلغ هنگفت در مدتی کوتاه جمع آوری شد و شب*خیز جریمه را پرداخت کرد. اما ماجرا در اینجا خاتمه نیافت؛ «مهران عبدشاه» مدیر شبکه IPN در برنامه*ای شب*خیز را کلاه بردار و شارلاتان خطاب کرد و گفت: اگر این شبکه مشکل مالی داشته پس چه طور می*خواهد دو شبکه جدید افتتاح کند؟ و بعد ادامه داد: شب*خیز با پولی که از مردم جمع می*کند برای استفاده*های شخصی سود می*برد و حتی نشانی منزل گویا لوکس شب*خیز را در برنامه*اش اعلام کرد تا مردم بروند و ببینند… حرف*های عبدشاه فارغ از مستند بودن یا نبودنش، پُر بیراه نیست؛ چون شب*خیز سالی یک بار برنامه تله تان اش را برگزار می*کند! در کنار آن، او موفق به جذب تبلیغات و اسپانسر*های زیادی شده و چند حامی*مالی قدرتمند هم دارد. اما باز کیفیت برنامه*های شبکه*اش در حد نازلی باقی مانده و هیچ پیشرفتی نکرده است. البته این میان، مخاطبان هستند که با همین حمید شب*خیز که سمبلی*ست از شوخ و شنگی و بی*خیالی، حال می*کنند و شخصیت به ظاهر مثبت و بی*غل و غش او را دور از این انگ*ها می*دانند.
مشغله دیگر شب*خیز برگزاری کنسرت است؛ کاری که باز شب*خیز در آن ید طولایی دارد و خودش عنوان می*کند که وقتی در ایران دانشجو بوده در دانشگاه برای خواننده*های مطرح آن زمان برنامه می*گذاشته و در حقیقت کارش را از آن جا و با کمترین امکانات شروع کرده! هنرمندانی که تا به حال با «شب*خیز کنسرت*گذار» کار کرده*اند معمولاً از نوع امکاناتی که در اختیارشان قرار می*گیرد و وضعیت سالن و بلیط فروشی، ناراضی هستند.
اما بالاخره با همه این تفصیلات، شب*خیز در این کار (با وجود زیاد شدن دست و رقیبان متعدد) هنوز باقی مانده و فعالیت می*کند که شاید دلیلش رابطه نسبتاً خوبی ست که با هنرمندان دارد و می*تواند آن ها را مجاب به همکاری کند. هرچند که بعد هنرمندان شاکی بشوند و اعتراض کنند که سرشان کلاه رفته و حقشان خورده شده!
شب*خیز البته با کار آوازخواندن هم بیگانه نیست و در سال های پیش از انقلاب، چند آهنگ اجرا کرده و در شوی معروف «میخک نقره*ای» به مخاطبان معرفی شده. چیزی که این میان جلب توجه می*کند، عدم تمایل شب*خیز به پخش ترانه*هایش است؛ با وجود این که مخاطبان بار*ها از او خواهش کرده*اند که آهنگی از خودش پخش کند اما شب*خیز هر بار امتناع کرده؛ موضوعی که در مورد ضیا آتابای هم صدق می*کند و البته دلیلش در آن مورد واضح است، اما اینجا نمی*توان برایش هیچ دلیل منطقی ای پیدا کرد. انگار شب*خیز هم هنرمندی عهد شباب*اش را نمی*پسندد و دوست دارد فعالیت*های دوران گذشته*اش همین طور مسکوت بماند. گرچه ویدئوی حضورش در میخک نقره*ای روی اینترنت برای دانلود موجود است.
از بدو تاسیس شبکه ITN که همراه با اوج دوران پارازیت فرستادن و قطع برنامه*های N.I.T.V بود شب*خیز همواره سعی می*کرد که سیاست*های پخش برنامه*اش را فارغ از مسایل سیاسی دنبال کند تا برنامه*هایش بدون دردسر پخش شود و در این بین حتی گاهی به سانسور فیلم*های سینمایی قدیمی*ای که پخش می*کرد، پرداخت تا کمتر به دردسر بیفتد!
در این سال ها، شایعه همکاری شب*خیز با دولت جمهوری اسلامی همواره به گوش می رسیده است. حتی یک بار چند شبکه برای اثبات این مدعای قدیمی*، ورق کاغذی را که گویا توسط یک مامور امنیتی فراری به دست شان رسیده بود، نشان دادند که ادعای کمک مالی گرفتن شب*خیز از دولت ایران را تائید می*کرد. کاغذی که البته معلوم نبود متعلق به کدام ارگان است و چند مهر ناشناس روی*اش بود و مدرکی بود شاید بی*اعتبار…
شب*خیز مدعی است که ایده*های بکر در این عرصه نخستین بار به ذهن او می*رسد و وقتی اجرایش می*کند، دوستانش (یا در حقیقت همان رقبایش) از او تقلید می*کنند و ایده*هایش را می*دزدند. نمونه*اش همین حضور تلویزیون*اش روی ماهواره «هات برد» است که باعث شد بعد از مدتی پای بقیه شبکه*های غیرسیاسی هم باز شود و بازار را کساد کنند. بازار آگهی*های شب*خیز هم اما ویژگی*های منحصر به فردی دارد؛ از شعرهای رنگارنگی که برای فروشگاه «دی تو دی» دبی می*سازد بگیرید تا گزارش*های تصویری که از فروشگاه*های بزرگ این شهر پخش می*کند، همگی این ویژگی*های منحصر به فرد را به نمایش می*گذارند. او گاه برای پوشش تصویری گزارش*های تبلیغاتی*اش در فرودگاه*ها از دوربین موبایلش استفاده می*کند و همین تصویر تهیه شده از طریق دوربین موبایل را در ابعادی وسیع از تلویزیون پخش می*کند و کسی هم نیست که بگوید ما هیچ کدام از این تصاویری که او پخش می*کند را نمی*توانیم ببینیم!! نقش موبایل شب*خیز در تهیه و پخش پیام*های بازرگانی، محدود به این موارد نمی شود؛ گاه در وسط پخش برنامه، موبایل او زنگ می*زند و او که از این تماس متعجب شده است، گوشی را جواب می*دهد. چند لحظه بعد با خنده*ای حیرت*زده به اطلاع بینندگان می*رساند که از اتفاق، فلان آدمی که تولیدکننده یک کالا است با او تماس گرفته و… کم کم بحث به کالایی که این شخص تولید می*کند کشیده می*شود و او از اسپیکر موبایل شب*خیز اطلاعات بسیار کاملی را از کالای مورد نظر به بینندگان تلویزیون ارائه می*دهد و این طوری نصف برنامه عادی هم در قالب آگهی پر می*شود!
اما اگر فکر می*کنید که این اقدامات حمیدخان، اعتراض بینندگانش را در پی دارد، بدانید که در برداشت*تان سخت در اشتباه هستید؛ بینندگان تلویزیون*های شب خیز، آدم*های بسیار قانعی هستند که از هر چیزی که از تلویزیون*اش پخش می*کند، حیرت زده می*شوند و بلافاصله با او تماس می*گیرند و از این همه زحمتی که او می*کشد تشکر می*کنند…
قضیه دریافت آبونمان از بینندگان تلویزیون هم خود حکایت جالبی دارد. هر سال نزدیک*های ژانویه، شب*خیز پخش برنامه*های عادی خود را قطع می*کند و از بینندگان داخل و خارج از کشور می*خواهد که حق اشتراک خود را پرداخت کنند. سال اولی که شب*خیز تلویزیونش را تاسیس کرده بود، این پرداخت*ها آن قدر زیاد بود که به او حسابی مزه کرد و این کار را در سال*های بعد در ابعادی وسیع*تر ادامه داد. اما امسال که مبلغ جمع*آوری شده بسیار ناچیز از آب درآمده، شب*خیز طاقت از کف داد و گفت که می*خواهد تلویزیون*اش را در اروپا و آمریکا کارتی کند و از این طریق هزینه*های پخش را دربیاورد.
شب*خیز قرار است به زودی سومین شبکه*اش را افتتاح کند. او روبروی دوربین می*نشیند و قهقهه می*زند. در وقت عزا لباس تیره می*پوشد و عزادار می*شود. او تلفن جواب می*دهد، بگوبخند می*کند، بی*وقفه دنبال این است که مردم از برنامه*هایش لذت ببرند. او هیچگاه غصه کمبود*های تلویزیون*اش را نمی*خورد. برایش مهم نیست که دوربین*هایشان بلا استفاده شده*اند و تصویر بد رنگ تحویل بیننده می*دهند. او اعتقاد دارد با همین «آبگوشت» فقیرانه می*توان زندگی کرد و خوشبخت بود

 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد